معرفی کتاب:
"اصول و کاربرد تحلیل محتوا در کتب درسی"
تحلیل محتوا می تواند به دو شیوه ی کمی و کیفی انجام شود. در تحلیل محتوای کمی «واحد تحلیل» باید قابل اندازه گیری یا شمارش باشد. در این شیوه، تعداد زیادی از اطلاعات به صورت مختصر تحلیل میشود. واحد اطلاعاتی پایه در تحلیل محتوای کمی، بسامد ظهور برخی از خصوصیات محتوای متن است. منتقدان تحلیل محتوای کمی بر این باورند که در این روش تأکید زیادی به مقایسه و تطبیق فراوانی ها میشود. هرچند استفاده از فنون کمی، توانایی و قابلیت این روش را افزایش داده است، اما با وجود مزایای آن، نمی توان منکر قابلیت روشهای کیفی شد.
روش کیفی تحلیل محتوا حساسگر است، و داده ها را به صورت مفصل تحلیل می نماید. در این روش، استنباط نتایج براساس بودن یا نبودن ویژگی هایی حساس در پیام انجام می گیرد. از آنجا که بسیاری از مفاهیم موجود در کتب درسی، کیفی هستند، توانایی پژوهشگر در تفسیر متغیر های کیفی یکی از مهم ترین و مشکل ترین مراحل تحلیل محتوای کیفی است.
باید توجه داشت که، تحلیل محتوا مانند هر روش تحقیق علمی، دارای مراحلی است. منظور از روش علمی در اینجا این است که کلیه وسائل و مراحل جمع آوری سیستماتیک اطلاعات و نحوه ی تجزیه و تحلیل آنها برای نیل به یک هدف معین تنظیم و طراحی شده است. این هدف به طور کلی کشف حقایق است. برای اینکه محقق به اهداف مورد نظر در تحقیق دست یابد، لازم است یک برنامه یا طرح تحقیق تدوین نماید. در واقع طرح تحقیق خلاصه ای از کلیه ی مراحلی است که محقق قصد دارد برای رسیدن به اهداف تحقیق بپیماید. به همین دلیل، آنها را در قالب یک طرح کلی، منطقی و منسجم بیان میکند. این مراحل از طرح فرضیه شروع می شود، و پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده، به اخذ نتیجه ختم میگردد.
معلمان، تحلیلگران , منتقدین، در تحلیل کتب درسی بایستی به دو بُعدِ ساختار شکلی و ساختار محتوایی توجه نمایند. در تحلیل ساختار شکلی، به تمامی ویژگیهای ظاهری کتاب توجه میگردد. هدف اصلی از این تحلیل، بررسی ویژگیهای ظاهری کتاب و میزان خوشایندی آن برای دانش آموزان است. این ویژگی های ظاهری بایستی آنقدر جذاب و محرک باشند که با جذب دانش آموزان به محتوا در عین حال متن را به حاشیه نکشانند و ارتباطی مؤثر با دانش آموزان برقرار نمایند.
در تحلیل ساختار محتوایی، سه اصل اساسی مورد توجه قرار می گیرد.
در ابتدا توجه به اصل انسجام یک امر ضروری است و منظور از آن، برخورداری متن از یک کلیت منسجم میباشد. یعنی متن به صورت بریده بریده، تودهای فاقد نظم و پراکنده تلقّی نشود. این کلیت ممکن است در سایه ی وحدتی موضوعی یا عاطفی حاصل شود.
همچنین توجه به اصل هماهنگی دارای اهمیتی خاص است. هماهنگی به مفهوم لزوم یکپارچگی و تناسب در محتوا است. این یکپارچگی هم میتواند به لحاظ ظاهری و هم به لحاظ معنایی باشد اما بیشتر بعد معنایی مد نظر است.
در نهایت تأکید بر اصل درخشش است. مقصود از درخشش، وجود جوهر زیبایی شناختی نهفته در محتوا است چیزی که تحت عنوان «سحر کلام» تعبیر میشود و به بیان دقیق، قدرتی است که یک اثر آموزشی، علمی یا ادبی به کمک آن می تواند با مخاطب خود ارتباط برقرار نماید.